
معرفی کتاب: "طب روحانی"(رساله در روانشناسی اخلاق)
اثر: حکیم محمدبن زکریای رازی
وانوشت پارسی: پرویز اذکائی
ناشر: اهل قلم
سال چاپ: 1382
«طب روحانی» رازی در مفهوم معاصرانه همان «روانشناسی اخلاقی» است، یا از حیث حکمی، خود اخلاق فلسفی یا فلسفه اخلاقی (Moral Philosophy) در برابر «طب جسدانی» (= تن پزشکی) و آن چنان که گوید-اقناع با حجتها و برهانها در تعدیل افعال «نفس»های سهگانه (ناطقه، غضبی، شهوانی) میباشد.
رازی در این اثر خود به کتاب «اخلاق نفس» جالینوس نظر داشته، در این که انسان چگونه میتواند نفس خود را نیک بگرداند. این امر در «طب نفوس» رازی، چنان که مکرر نموده، به ویژه در بهر دوم (سرکویی هوی) که گوید غایت آن اصلاح اخلاق نفس باشد، همانا با لگام زدن بر «طبع بهیمی» امکانپذیر است و عملی شود، منتها این نکته را باید مؤکداً بیفزاییم که نظر به مشرب صرفاً عقلی – انسانگرایی رازی، تهذیب نفس با پاکسازی جنبشهای تنانی، همانا بر طبق قواعد «یونانی» (سقراطی) خود با «سیاست مدنی» ملازمت دارد.
باری، حکیم رازی در مقدمه اثر گوید: «آنگاه که در بغداد بودم، برخی از برادران خواستند که گفتاری در اصلاح اخلاق بنویسم؛ اکنون که امیر «ری» دستور داد تا کتابی موجز و مختصر در این معنا تألیف کنم، آن را «طب روحانی» مینامم؛ و آن با کتاب «المنصوری» که در طب جسمانی است همبر باشد ]رسائل فلسفیه /۱۵[. اما آن امیر ابوصالح منصوربناسحاقبناحمدبن اسد سامانی (کشته ۳۰۲ ه.ق.) که از طرف عموی خود ابو ابراهیم اسماعیل بن احمد سامانی (2۷۹ - ۲۹۵ ه.ق.) از سال ۲۹۰ تا 296 ه.ق. حکمران ری بود؛ پس از کشته شدن پسر عمّ خود ابونصر احمد بن اسماعیل سامانی (ج 1/301 ق.) در بخارا بشورید، یک سالی با حمایت صفاریان حکمرانی آل سامان کرد که سرانجام در سال ۳۰۲ ه.ق. به قتل آمد. حکیم رازی دو کتاب الکنّاش المنصوری / الطب المنصوری (ده مقاله) و کتاب «الطب الروحانی» (بیست فصل) را به نام و خواهش آن امیر نوشته است، که هر دو همتای یکدیگر - یعنی - اولی در طب جسمانی و دومی در طب روحانی میباشد؛ و بنابر آنچه گذشت، میتوان گمان برد که تاریخ تألیف «طب روحانی»، حدود سال ۲۹۵ ه.ق. بوده است.
اما قدیمترین نسخه کتاب از آن شادروان استاد دکتر یحیی مهدوی (مجموعة مورّخ ۶۳۶ ه.ق.) دیباچهای دارد، که در دیگر نسخهها نباشد و آن از این قرار است:
«نگرهها درباره پیش درآمد فلسفه سه تاست: یکی ورود به فلسفه را از طریق صناعت هندسه (ریاضی) داند، دومی ورود به آن را با اصلاح اخلاق نفس شناسد؛ و سه دیگر ورود به آن را از راه صناعت منطق داند. هیچ یک از این نگرهها نپذیرفتنی و دورانداختنی نیست، منتها کسانی که رأی افلاطون حکیم را برگزیدهاند، بر طریق دوم رفته باشند که همانا اکتساب نفس خوی و خیمهای پسندیده و تزکیه آن از حرص و از بر شهوتهاست..؛ و چون حکیمان در اصلاح اخلاق نامههای بلند نوشته، نکات و معانی ضروری و لازم از برای آن آوردهاند، که دیدم آنها پراکنده و یک جاگرد نیامده است، از اینرو گفتاری موجز و مختصر بدین مقصود ویژه ساختم، اصول و رئوس مطالب و نکات ضروری در اصلاح اخلاق را، با نظم و ترتیب سهل و آسان و زودیابی در آن بیاوردم؛ پس کتاب (طب روحانی) خود را بر بیست بهر نهادم، که نخستین بهر درباره برتری خرد و ستایش آن میباشد...». بهر یکم (در برتری خرد و ستایش آن به مثابت «بیانیة» خردگرایی حکیم رازی، در میان دانشمندان اروپایی از اقبال و اشتهار عظیمی برخوردار شده، چندان که آن را بیانیة «عقلیّت» اندیشمندان و فرزانگان ایران هم در اَوان عصر نوزایی فرهنگی مشرقزمین تلقّی کردهاند. بهر دوم (در سرکوبی هوی و راندن آن) که نگرة افلاطون را هم بدان در پیوسته، باید در یک کلمه گفت «هوی» ترجمة کلمة «آز» پهلوی (در قبال «خِرد» یا عقل)مذکور در متون مزدائی به ویژه مانوی، که از آن به «دیوِ آز» (شریر و خبیث) بارزترین صفت اهریمنی تعبیر شده، همان نفس«اَمّاره» (= فرمانده به بدی) در قبال نفس لوّامه» (= بازدارنده از بدی) باشد که این یک را نفس عقلانی هم گفتهاند. بهر سوم (پیش گفتاری در بیان نفس) که از یکایک پدیدارهای بدخیم و ناپسندة آن سخن رفته است. بهر چهارم (در شناختن آدمی عیبهای خود را) که به گفتار جالینوس در این خصوص نظر داشته، کمابیش مضمون اصل سقراطی «خود را بشناس» در آن منطوی است. بهر پنجم (در باب عشق و دوستکامی) که مفاد نظریة مشهور خود درباره «لذت و اَلَم» را هم بیان کرده است؛ در این خصوص ما شرح و تعلیق تاریخی - تحلیلی مبسوط هم در فصل «سیرتشناسی» کتاب حکیم رازی خود آوردهایم (به عقیدة ما این بهر از طب روحانی خود یک شاهکار اندیشگی است). بهر ششم (در باب دفع خودبینی)، بهر هفتم (در باب دفع رشکورزی)، بهر هشتم (درباره راندن خشم)، بهر نهم (در بدور افکندن دروغ)، بهر دهم (در بدور افکندن بُخل)، بهر یازدهم (در راندن دلنگرانیها) که فکر و غصّة زیادی و زیانبار است. بهر دوازدهم (در دگر ساختن اندوهان)، بهر سیزدهم (در راندن آزمندی)، بهر چهاردهم (در چارة بادهگساری) که هم دربارة بدمستیهاست. بهر پانزدهم (در آزمندی به جماع)، بهر شانزدهم (در نابهودگی و آیینزدگی) که عادتهای زشت و ناپسنده است. بهر هفدهم (دربارة درآمد و هزینه) که هم متضمّن مباحث راجع به «کار و پیشه»ها و شامل تعاریف دقیق اقتصادی «مال و سرمایه»، «انباشت و فرآوری» و مسألة مالاندوزی (در اجتماع مدنی) که از بهترین فصول کتاب است. بهر هیجدهم (در جاهجویی و دنیاطلبی)، بهر نوزدهم (در رفتار بهین دانایی) و بهر بیستم (دربارة ترس از مرگ) که بس اقناعی و ناظر به مسائل معادشناسی هم باشد.
اصل اساسی حکیم رازی در رفتارها و هنجار انسانی (- افعال نفس) و نسخة طب روحانیاش، همانا «میانهروی» (= اعتدال) در کنشها و واکنشهای روانشناخت در همه احوال است. ما طیّ فصل «اخلاق عملی» با بهرهای پنجگانة «پیش نمونگی، طب روحانی، رنج و شادی، خویش نمونگی، مردمآموزی» در بخش «سیرتشناسی» کتاب حکیم رازی خود، تمام مسائل مربوط و مطالب مزبور را به شرح و تحقیق وافی بررسی کردهایم؛ پیداست که اینجا حتّی نمیتوانیم در سوابق فکری «طب روحانی»، آثار و نتایج رسالة حکیم ری در این خصوص به اشارت گذرا هم بسنده کنیم. تنها میتوان گفت که حکیم مسکویة رازی در «تهذیب الاخلاق» خویش از حکیم زکریای رازی متأثر شده بل در مبانی اثر خود پیرو او بوده است. ابوالفرج ابن جوزی (م. 597 ه.) حنبلی مشهور، باید گفت که عنوان و مطالب اثر رازی را یکسره سلخ کرده؛ نیز در کتاب «ذمّ الهوى» (= نکوهش هوای نفس) خود، مباحث «زمّ الهوى» (= لگام زدن بر هوای نفس) رازی را انتحال نموده است. در عین حال، کسانی هم از متفکران معتزلی بهخصوص اسماعیلی (دشمنان رازی) بر کتاب «طب روحانی» ردّ و نقضها نوشتهاند که مشهورتر همانا داعی حمیدالدین کرمانی (سدة ۵) تحت عنوان «الأقوال الذهبیّه» (= سخنان زرّین) محترمانه با حکیم ری برخورد کرده و به نقد فصول آن پرداخته است.
http://www.azkaei.com/Tebe%20Rohani.pdf